جمهوری اسلامی با انقلاب مردم شکل گرفت و به نظر میرسید باید مردممدار و یک جمهوری باشد امّا مثل خیلی از انقلابهای ضد امریکایی، انواع تهدیدات را به خود دیده است و همانطور که تهدید شده است بستهتر شده است. در این وضعیت در دعوای بین «متخصص» یا «متعهد» بودن مسئولین کشور، «معتمد» بودن منسوبین حکومتی بیش از تخصص یا حتی تعهد آنها اهمیت یافت. شاید معتمد بودن نوعی متعهد بودن باشد امّا این تعهد به یک اصل یا فکر یا قاعده نیست بلکه به یک فرد یا گروه یا ساختار است. این گروه متعمد ریشه دواندند. قدرت داشتند، ثروت یافتند. دولت دست و پای آنها را میبست، تهای اصل 44 را مصوب کردند و خصوصیسازی را کلید زدند تا اموال دولتی را دیگر رسماً در جیب خود بگذارند و «مال» خود کنند. اطراف رهبری پر شد از این گروه از افراد که حالا همهچیز را دارند یا همهچیز را میخواهند. دولت جیب خودشان بود و آنها همانطور که پناهیان میگوید «برای اقامهی اسلام» هرگونه زیادهخواهی را توجیه کردند.
ادامه مطلب
درباره این سایت